در سایه عدمکفایت بیمه پایه در پوشش هزینههای درمانی، برخورداری از بیمه تکمیلی اهمیتی دوچندان یافته است. با این حال، اختلاف گاه و بیگاه تامیناجتماعی با شرکت تامینکننده پوشش تکمیلی بازنشستگان باعث شده است رفاه و سلامت این جمعیت چندمیلیون نفری تحتالشعاع قرار بگیرد و آنها را نگران کند.
این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
در سالهای اخیر، رشد اقتصادی منفی در ایران به یکی از مهمترین دغدغههای سیاستگذاران، فعالان اقتصادی و عموم مردم تبدیل شده است. تحلیلهای رایج، معمولا دو عامل اصلی را در صدر دلایل این رکود قرار میدهند: تحریمهای بینالمللی و کاهش صادرات نفت.
مساله حمایت برخی از کشورها از ایران در زمان تحریمها، همزمان با فعال شدن مکانیسم ماشه مطرح شد و از آنجا که چین و روسیه دو شریک استراتژیک ایران هستند، بسیاری توضیح دادند احتمالا حمایت این دو کشور از ایران، از جمله روزنههای گریز از تحریمهای جدید باشد. چین برای ایران شریکی استراتژیک است. برخی شرقگرایان این کشور را دوست دوران سخت میخوانند چراکه در دوران تحریمها و آن زمان که کسی مشتری نفت ایران نبود،آن را میخرید.
با فعال شدن اسنپبک، موضوع فراتر از بازگشت کاغذی تحریمها شد؛ پرسش اصلی این بود که کدام کشورها واقعا حاضرند تحریمهای بازگرداندهشده مطابق قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل را اجرا کنند. تجربه تاریخی نشان داده که همیشه فاصله قابلتوجهی بین متن قطعنامهها و اجرایی شدن تام آنها، بهویژه برای قدرتهای بزرگ وجود داشته است.
برای اینکه بدانیم چین و روسیه چرا و تا چه اندازه به تحریمها پایبند میمانند و اصلاً نفع و ضررشان در پایبندی یا عدم پایبندی چیست، باید ابتدا جایگاه دو طرف – خواه ایران و روسیه، خواه ایران و چین، خواه چین و فرانسه، یا آلمان و آمریکا – را در جامعه بینالملل بررسی کنیم. آیا این کشورها از قدرتهای صاحب قدرت، صاحب نفوذ، توسعهیافته یا درحالتوسعه به شمار میروند؟
فعالسازی مکانیسم اسنپبک در پایان سپتامبر ۲۰۲۵، بار دیگر اقتصاد ایران را وارد مرحلهای از تحریمهای گسترده و همهجانبه میکند؛ وضعیتی که پیشتر در سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵ تجربه شده بود و پیامدهای آن تا سالها بر ساختارهای اقتصادی و نهادی کشور باقی ماند.
دو سال از هفت اکتبر و آغاز جنگ در غزه میگذرد؛ حال دونالد ترامپ درکاخ سفید این بار به دنبال پایان دادن به یکی از پیچیدهترین مناقشات خاورمیانه است. ایده ترامپ پیشنهاد یک طرح صلح به اسرائیل و حماس بود.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، روز پنجشنبه گفت قصد دارد برای جشن گرفتن «پیروزی دیپلماتیک» حاصل از توافق آتشبس و آزادی گروگانها، پس از دو سال جنگ در غزه، به خاورمیانه سفر کند.
دونالد ترامپ همیشه باور داشت که «هنر معامله» میتواند هر مشکلی را حل کند. این باورِ محوری او هم در دنیای تجارت بود و هم در سیاست: اینکه هیچ بحرانی، هرچقدر هم پیچیده و بیپایان به نظر برسد، غیرقابل مذاکره نیست.
رئیسجمهوری خودرأی که معمولا تنها عمل میکند، این بار به دیگران گوش داد و ائتلافی ساخت که به آن نیاز داشت. پایان جنگ مثل بیدار شدن از یک کابوس است. میتوانستید این را در چهرههای رهایییافته مردم ببینید، وقتی در خیابانهای غزه میرقصیدند و از توافق آتشبس که پس از دو سال جنگ ویرانگر به نظر میرسد برقرار شده باشد، جشن میگرفتند.
هر جهش تورمی، پول کشور را کمارزش میکند و سیاستگذاران پولی ناگزیر میشوند راهکارهای گوناگونی برای حفظ ارزش پول درنظر بگیرند. سیاستگذاران گاه به این نتیجه میرسند که برای حفظ ارزش پول، صفرها را کم کنند.
حذف صفر از پول ملی یک اقدام اقتصاد، پولی و مالی است که معمولا در واکنش به تورم بالا یا ابرتورم توسط دولتها و بانکهای مرکزی انجام میشود و هدف آن سادهسازی مبادلات، بهبود کارکرد سیستم حسابداری و افزایش اعتماد عمومی به پول ملی است.
ایران از معدود کشورهایی است که نزدیک به پنج دهه با تورم مزمن زیست کرده است؛ مشکلی که اگر در بسیاری از کشورها حل نشده، دستکم، شدت و پایداری آن به این اندازه نیست.
تصور کنید که از فردا بهیکباره تصمیم بگیرید قد خود را به فوت اعلام کنید. یا سعی کنید مسافت منزل تا محل کار را بر اساس میلیمتر بگویید. یا بخواهید وزنتان را با پوند بسنجید.
طلوع آفتاب روز جمعه در سرزمینهای اشغالی فلسطین برای بسیاری،آغاز یک روز به یاد ماندنی بود؛ حماس و اسرائیل با طرح صلح دونالد ترامپ موافقت و اعلام آتشبس کردند تا جنگ دوساله غزه، پایان یابد.
آتشبسی که در اکتبر ۲۰۲۵ اعلام شد، در ظاهر نقطهعطفی برای پایان دادن به دو سال فرسایش نظامی و انسانی است؛ اما در سنجش امکان اجرا، بیش از آنکه امید ببخشد، پرسش میآفریند. بر اساس گزارشهای رسمی، فاز نخست توافق شامل توقف درگیریها، آزادی گروگانها و تبادل زندانیان، و جابهجایی نیروهای اسرائیلی از بخشهایی از غزه است؛ (Al Jazeera)جزئیاتی که در صورت اجرای راستیآزماییشده، میتواند هزینههای انسانی و اقتصادی جنگ را در کوتاهمدت کاهش دهد. اما در لایه سیاسی توافق یعنی ضمانت اجرا، سازوکار نظارت و نسبت آن با پروندههای تعلیقشدهای چون حکمرانی، بازسازی و آینده ساختار امنیتی آتشبس از «اعلان» به «امتحان» بدل میشود.
شامگاه چهارشنبه هشتم اکتبر، دونالد ترامپ رئیسجمهور جمهوریخواه آمریکا با انتشار پستی در شبکه اجتماعی «سوشال تروث» از پذیرش مرحله نخست آتشبس میان جنبش اسلامی حماس و اسرائیل خبر داد.
در جهان امروز، قدرت تنها با معیارهای سنتی مانند توان نظامی یا حجم اقتصاد سنجیده نمیشود. آنچه یک کشور را به بازیگری موثر در عرصه جهانی تبدیل میکند، شبکهای از متحدان و شرکای استراتژیک است که همچون زنجیر به هم پیوند خوردهاند. در فضای بینالملل که نهاد مرکزی برای تضمین امنیت وجود ندارد،
در چند سال اخیر عربستان سعودی با سرمایهگذاریهای چندمیلیارددلاری مسیر پرشتابی را در صنعت بازیهای ویدئویی طی کرده و به یکی از بازیگران اصلی جهانی در این عرصه تبدیل شده است. تازهترین و پرحاشیهترین اقدام این کشور خرید ۵۵میلیارددلاری شرکت آمریکایی الکترونیک آرتز توسط صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان و مشارکت Affinity Partners جارد کوشنر و Silver Lake Capital است؛ معاملهای که نهتنها اقتصاد بازیهای ویدئویی بلکه موازنه قدرت سیاسی و فرهنگی بین آمریکا و عربستان را تحتتاثیر قرار داده است. این خرید دسترسی سعودیها به فرنچایزهای مشهور الکترونیک آرتز مانند Madden، EA FC The Sims و Battlefield را ممکن کرده است و حضور آنها را در قلب ورزشهای الکترونیک تثبیت میکند.
الکترونیک آرتز این هفته با خبر انعقاد توافقی ۵۵میلیارددلاری برای خصوصیسازی شرکت، تیتر اخبار شد. سرمایهگذارانی مانند صندوق سرمایهگذاری خصوصی سیلور لیک، موسسه سرمایهگذاری افینیتی پارتنرز و صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان سعودی میتوانند شکل و مسیر الکترونیک آرتز را در سالهای آینده بهطور چشمگیری تغییر دهند.
خرید ۵۵میلیارد دلاری الکترونیک آرتز (EA) توسط صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان (PIF)، همراه با Affinity Partners جارد کوشنر و Silver Lake Capital مورد توجه تحلیلگران ارشد کسبوکار و بزرگان صنعت بازی قرار گرفته است.
اقتصاد و معیشت، بعد از ۱۱ روز از اجرای مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامهها و تحریمهای سازمان ملل و نیز در فاصله ۷۴ روز تا آغاز بررسی و تدوین لایحه بودجه ۱۴۰۵، در وضعیت متفاوتی قرار گرفته است.
این یک واقعیت است که با توجه به شرایط اقتصادی و زیرساختهای موجود اقتصادی و شرایط بازارهای مالی و مجموعه تصمیمات و قوانینی که در حوزه اقتصاد و بازار اتخاذ کردهایم، راه بسیار سختی برای کماثر کردن تحریمها در پیش داریم. این در حالی است که همچنان برخی مسوولان و چهرهها و صاحبنظران، فرضیههای دیگری را مطرح کرده و بعضا مدعی آن هستند که تحریمها اثری نداشته و میتوان با تغییر رویکردهای آنی بر تمام مشکلات ناشی از آن فائق آمد که بهنظر دقیق نیست.
هنوز وضعیت اقتصاد و معیشت در اثر تحریمهای ناشی از مکانیسم ماشه، بغرنج نشده است. البته این مساله بدیهی و طبیعی است؛ چراکه هنوز اثرات تحریم در کشور اعمال نشده است و این نشانهها در بلندمدت محسوس و محسوستر خواهند شد.
مکانیسم ماشه اجرا شد و طبق آن چند قطعنامه بینالمللی و تحریمهای ذیل آن به لیست سابق تحریمهای ضدایرانی - که پیشتر توسط آمریکا علیه ایران وضع شده بود - اضافه شدند. این اتفاق تاکنون واکنشهای زیادی به همراه داشته و در داخل کشور نظرات مختلفی درباره این تحریمها و اثرات و تبعات آن بر اقتصاد، سیاست و مهمتر از همه معیشت مردم مطرح شده است. چهرههای مختلفی در مجلس و دولت و نیز سایر نهادهای فرادولتی راهکارهای مختلفی برای بیاثرکردن یا کماثر کردن تحریمها بر کشور ارائه دادهاند که پرداختن جزئی به هرکدام از این پیشنهادها، نیازمند فرصتی بوده که از حوصله این متن خارج است.
فعالان اقتصادی و سرمایهگذاران برای بررسی وضعیت اقتصاد، صنعت، گروه یا هر بخشی از بازار سرمایه یا اقتصاد کشور، نیازمند یک سنجه مشخص و شفاف هستند تا بتوانند هم وضعیت موجود را بهخوبی تحلیل کنند، هم نسبت به آینده اقتصادی و سیاسی یک چشمانداز روشن و مشخص را به تصویر بکشند و هم بتوانند وضعیت مالی خود را بهدرستی ارزیابی و سبد سرمایهگذاری خود را به درستترین شکل ممکن طراحی کنند. بنابراین کاربرد شاخصها در اقتصاد و بازار سرمایه و اهمیت دادههای اقتصادی در اینجا مشخص میشود. به هر میزان که در کشور از اطلاعات باکیفیت، دقیق، مشخص، شفاف و گسترده بهرهمند باشیم، افراد حقیقی و حقوقی با اطمینان خاطر بیشتر و دست بازتر برای کسبوکار و وضعیت مالی خود تصمیم خواهند گرفت. این موضوع در بازار سرمایه هم از اهمیت بالایی برخوردار است.
در ایران تقریبا همه شاخصها توسط نهادهای رسمی (سازمان بورس و شرکت مدیریت فناوری بورس) طراحی میشوند. با توجه به ناکارآ محسوب شدن بازار سرمایه ایران، انحصار در حوزه طراحی و محاسبه شاخص چند مشکل ایجاد کرده است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
در ایران شرکتهای «بورس» و «فرابورس» شاخصها را طراحی و منتشر میکنند و محاسبه آنها را انجام میدهند و پیش میبرند. اما هیچ شرکت دیگری در حال حاضر این کار را انجام نمیدهد و عملا انحصار وجود دارد.
شاخص ۵۰۰ شرکت بزرگ در بازار مالی آمریکا، همان شاخص قیمت است که مشابه همان شاخص قیمتی است که در بازار سرمایه ایران وجود دارد. شاخص قیمت در واقع نشان میدهد شرکتها بدون در نظر گرفتن تقسیم سود چه میزان رشد کردهاند.