اصول رشد با برهم‌زنی مثبت

«کریس استنلی»، مدیرعامل و مدیر محتوای جهانی ووبی که یک شرکت بین‌المللی خدمات تجاری جهانی و مرکز محتوای پیشرو در حوزه مدیریت و کسب و کار است، به فوربس گفت: «رهبران سازمان‌ها باید سازگاری و تاب‌آوری و آینده‌نگری استراتژیک را در خود پرورش دهند.» و افزود که «توانایی همراه کردن استعدادها و ساختن تیم‌هایی با عملکرد بالا، همچنان چالش کلیدی برای ایجاد مزیت رقابتی پایدار است.»

این مجمع با حضور کارشناسان و چهره‌های شناخته‌شده جهانی نظیر «آدام گرنت»، روان‌شناس سازمانی برجسته؛ «برنی براون»، محقق و سخنران مشهور آمریکایی؛ «جیمز پترسون»، نویسنده و سخنران؛ «پاتریک لدین»، استاد دانشگاه و مشاور مدیریت؛ «جیمز کلیر»، نویسنده و سخنران؛ «اسکات گالووی»، استاد بازاریابی دانشگاه نیویورک؛ «ست گادین»، کارآفرین، نویسنده و سخنران برجسته؛ «رنی ریچاردسون گاسلین»، محقق و استاد ارشد دانشگاه مدیریت ام‌آی‌تی؛ «آیانا ‌هاوارد»، کارآفرین و رئیس دانشگاه ایالتی نورث کارولینا و «سیمون بایلز»، یکی از بزرگ‌ترین ژیمناست‌های تاریخ آمریکا برگزار شد و ابزارهای جدید و پژوهش‌ها و راهکارهای کلیدی را برای حل چالش‌های فوری پیش روی مدیران و کسب‌وکارهای امروزی به شرکت‌کنندگان ارائه کرد. در طول این برنامه هر یک از سخنرانان دیدگاهی تازه و منحصر‌به‌فرد درباره معنای رهبری سازمانی، سازگاری و شکوفایی در مواجهه با تغییرات عظیم و تلاطم‌ها ارائه دادند.

   مواجهه با تلاطم‌ها به شیوه‌های زندگی‌بخش

در طول این رویداد با دو تن از سخنرانان بسیار الهام‌بخش گفت‌وگو کردم: جیمز پترسون، نویسنده پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان و داستان‌سرای تحسین‌شده و دکتر پاتریک لدین، نویسنده پرفروش و کارشناس برجسته رهبری سازمانی. پترسون و لدین در همکاری مشترکی که با هم داشته‌اند کتاب تازه‌ای نوشته‌اند با عنوان: «همه چیز را برهم بزنید و پیروز شوید: کنترل آینده خود را در دست بگیرید.»

ایده اصلی این کتاب ساده است: کمک به خوانندگان برای مواجهه با نیرومندترین نیرو در این دنیای متغیر پرشتاب که اتفاقا بسیار هم بد فهمیده شده است: تحول و برهم‌زنی (Disruption) و تبدیل آن به نیرویی برای موفقیت. این کتاب شالوده‌ای برای شناخت و بهره‌گیری از نقاط قوت «برهم‌زنندگان مثبت» فراهم می‌کند تا به ما کمک کند با شجاعت، تاب‌آوری و نوآوری و بالطبع رضایت و خشنودی بیشتر از زندگی پیش برویم.

آنها در پژوهش‌های خود برای این کتاب، با ۳۵۰ نفر از اقشار مختلف گفت‌وگو کردند و ۱۶ رفتار کلیدی را کشف کردند که بیشتر برهم‌زنندگان مثبت از آن برخوردارند. می‌دانید به چه کسانی برهم‌زنندگان مثبت می‌گویند؟ افرادی که با نوآوری و به چالش کشیدن هنجارها و ایجاد تغییرات بنیادین و برهم زدن وضعیت موجود، در نهایت به بهبود و پیشرفت منجر می‌شوند.

از هر دو نویسنده پرسیدم که در طول پژوهش و نگارش این کتاب، چه چیزی بیش از همه توجهشان را جلب کرده است. پترسون به این نکته اشاره کرد که برهم زدن و تغییر نه‌تنها کار ما، که درکمان از خود و حس خشنودی و هدفمندی‌مان را شکل می‌دهد. او گفت: «من در تمام سخنرانی‌هایم، فرقی هم نمی‌کند برای یک گروه شرکتی باشد یا جمعی از دانشجویان یا افراد حاضر در یک رویداد، از حضار می‌پرسم «آیا زندگی خوبی دارید یا فقط دارید تحمل می‌کنید و می‌گذرانید؟» و پاسخی که با اختلاف زیادی بیش از هر جواب دیگری می‌شنوم این است که «فقط دارم می‌گذرانم.»

پترسون دیدگاه خود را این‌گونه توضیح داد که برخورداری از یک زندگی خوب، ارتباط مستقیمی با نحوه برخورد ما با تغییر و تلاطم و چگونگی مدیریت آن دارد، چون تغییر و تلاطم پدیده‌ای اجتناب‌ناپذیر است.

«اخلال و تلاطم می‌تواند ترسناک باشد، اما همزمان می‌تواند عاملی برای تغییر مثبت باشد. تقریبا هر شرکت و هر نیروی کاری باید پذیرای این تلاطم باشد و در تغییرات مثبت نقشی ایفا کند. هر فردی نقشی بر عهده دارد.» این کتاب استراتژی‌ها و چارچوب‌های مبتنی بر پژوهش را در کنار جعبه‌ابزاری تخصصی ارائه می‌دهد تا به خوانندگان کمک کند به «برهم‌زنندگان مثبت» تبدیل شوند، همان‌هایی که تیم‌های پویا پرورش می‌دهند، سازمان‌ها را دگرگون و صنایع را احیا می‌کنند، روابط معنادار می‌سازند و به کانون خانواده عشق و زندگی می‌بخشند.

دکتر لدین گفت یکی از مهم‌ترین یافته‌هایش در طول پژوهش این کتاب، حول قدرت روابط و نقش تعیین‌کننده آنها در ایجاد «باد مخالف و باد موافق» بوده است. باد‌های موافق و مخالف عوامل قدرتمندی هستند که می‌توانند در آتش درونی شما بدمند و آن را تغذیه و شعله‌ور کنند یا شور و خلاقیت‌تان را خاموش و سرکوب سازند. ارتباطاتی که پرورش می‌دهیم می‌توانند ما را بالا ببرند و به اوج برسانند، یا می‌توانند ما را پایین بکشند و بر زمین بکوبند.

   ضرورت روابط مثبت و حمایتی و رشدمحور

در این کتاب، نویسندگان تمرین‌های عملی بسیاری برای رشد گنجانده‌اند. یکی از این تمرینات ابزار شماره ۵ با عنوان «تحلیل روابط خود» است.  این ابزار از خوانندگان می‌خواهد روابط کلیدی زندگی خود را شناسایی کرده و به هر کدام بر مبنای اینکه آن ارتباط همچون باد مخالف آنها را عقب نگه می‌دارد یا مثل باد موافق پیش می‌راند، امتیازی در بازه ۵- تا ۵+ بدهند.

این تمرین افراد را به فکر وا‌می‌دارد تا ارتباطات فرساینده را به حداقل برسانند و در عوض، روابطی را که واقعا انرژی‌بخش و الهام‌بخش هستند، پرورش دهند. روابط عالی دوجانبه، سودمند هستند و باید تلاش کنید شما هم برای دیگران باد موافق باشید. به نظر من، آنچه این کتاب را متمایز می‌کند، تمرکز دقیق آن بر رشد و راهکارها و تمرین‌های «بر هم‌زدن مثبت» است که با در نظر گرفتن دیدگاهی جامع به تمام ابعاد زندگی، هدایت‌گر توسعه شخصی و حرفه‌ای و ارتباطی است.

 ایجاد عادات بهتر برای پیشبرد رشد

یکی دیگر از سخنرانان برجسته مجمع جهانی کسب‌وکار، جیمز کلیر نویسنده کتاب «عادت‌های اتمی» بود. این کتاب متحول‌کننده که تاکنون بیش از ۲۵‌میلیون نسخه از آن به فروش رفته، با راهکارهای عملی و مبتنی بر پژوهش، به روان‌شناسی رفتاری می‌پردازد و به این پرسش پاسخ می‌دهد که: «چگونه می‌توانیم بهتر زندگی کنیم؟»

 کلیر در این کتاب به رویکردهای اثبات‌شده‌ای برای ساختن عادات بهتر، ترک عادات مخرب و ایجاد سیستم‌هایی برای موفقیت، حتی در دوران بی‌انگیزگی، پرداخته است. نکته کلیدی سخنرانی او برای من این ایده بود که «تغییر واقعی رفتار، تغییر هویت است» و «هر عمل شما رای مثبتی به نوع شخصیتی است که آرزو دارید داشته باشید.» کلیر توضیح داد پایدارترین عادات، زمانی شکل می‌گیرند که ما وارد فرآیند تغییر هویت شویم؛ یعنی به جای اینکه صرفا سعی کنیم به فلان هدف برسیم، تمرکزمان را روی این بگذاریم که می‌خواهیم چگونه انسانی باشیم.

من چه در کار خود به عنوان مربی شغلی و رهبری سازمانی و چه در زندگی شخصی‌ام دیده‌ام که این ذهنیت و رویکرد که اول دقیق و شفاف بدانیم «می‌خواهیم در این دنیا چه کسی باشیم» و بعد رفتارهایمان را براساس ارزش‌های اصلی و چشم‌انداز نهایی از شخصیت مطلوبمان بنا کنیم، به ما کمک می‌کند این اخلال‌ها و تغییرات را به شیوه‌هایی امیدوارکننده‌تر و رشددهنده‌تر پشت سر بگذاریم.

 تبدیل منتقدان به مربیان

در این مجمع آدام گرنت، روان‌شناس سازمانی و استادی که هفت سال پیاپی به عنوان برترین استاد دانشگاه وارتون شناخته شده و ۶ کتاب بسیار پرفروش دارد، درباره پرورش شایستگی‌های لازم برای مواجهه با ناملایمات و یافتن قدرت در آنها صحبت کرد. یکی از نکات کلیدی سخنرانی او که توجه مرا جلب کرد این بود که چگونه می‌توانیم با درخواست «توصیه» به جای «بازخورد»، منتقدان خود را به مربی تبدیل کنیم. فرق این دو در چیست؟

گاهی طلب بازخورد از کسی باعث می‌شود از ما انتقاد کند و نقص‌ها و اشتباهاتمان را با نگاهی معطوف به عملکرد یا رفتار‌های گذشته، برشمارد. درحالی‌که درخواست توصیه، نگاهی رو به جلو دارد و اغلب باعث می‌شود فرد نظردهنده در تیم ما قرار گیرد و دیدگاه‌هایی ارائه دهد که به رشد و ارتقای ما در آینده کمک می‌کند. این فرآیند باعث می‌شود فردی که نظر می‌دهد، به جای اینکه صرفا منتقدی با نگاهی بسته باشد، به عنوان شریک، مربی و حامی در مسیر رشد مداوم ما مشارکت بیشتری داشته باشد.

 حفظ ثبات و قدرت در مواجهه با تغییرات سریع

در دوران تلاطم و عدم‌ قطعیت، این اصول می‌توانند همچون قطب‌نمایی برای حفظ ثبات و قوی‌تر شدن عمل کنند. مدیریت موفق تغییر مستلزم این است که اول به روشنی بدانیم می‌خواهیم به چه کسی تبدیل شویم. باید شجاعت، تاب‌آوری و باور داشته باشیم که می‌توانیم این چالش‌ها را به گونه‌ای پشت سر بگذاریم که در نهایت به رشد ما منجر شوند. وقتی این شفافیت درونی را با رابطه‌های حمایتگر و تعهد به کمک‌ کردن به دیگران - همزمان با رشد و پیشرفت خودمان - همراه کنیم، می‌توانیم شغل‌ها، کسب‌وکارها و زندگی‌هایی بسازیم که سرشار از هدف، معنا و موفقیت واقعی باشند.

منبع: Forbes