اهمیت مباحثه نخبگان ایرانی با نخبگان غربی
نقاط ضعف استدلال تحریمکنندگان ایران چیست؟
دکتر احمد گلمحمدی* نسبت به اِعمال تحریمهای بینالمللی، منطقهای و ملی (توسط سازمان ملل، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا) علیه ایران سه موضع کلی (موافقت، مخالفت و بیطرفی) وجود دارد. من هم بهعنوان ایرانی ساکن ایران، به دلایلی با چنین تحریمهایی مخالفم. ولی در این نوشته کوتاه دلایل مخالفت خودم را بیان نمیکنم، بلکه به ارزیابی دلایل موافقان تحریم خواهم پرداخت. بهعبارتی، میخواهم با تردید افکندن در استدلال تحریمکنندگان، موافقان تحریم ایران را به تغییر موضع یا دستکم تعدیل موضع تشویق کنم.
دکتر احمد گلمحمدی* نسبت به اِعمال تحریمهای بینالمللی، منطقهای و ملی (توسط سازمان ملل، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا) علیه ایران سه موضع کلی (موافقت، مخالفت و بیطرفی) وجود دارد. من هم بهعنوان ایرانی ساکن ایران، به دلایلی با چنین تحریمهایی مخالفم. ولی در این نوشته کوتاه دلایل مخالفت خودم را بیان نمیکنم، بلکه به ارزیابی دلایل موافقان تحریم خواهم پرداخت. بهعبارتی، میخواهم با تردید افکندن در استدلال تحریمکنندگان، موافقان تحریم ایران را به تغییر موضع یا دستکم تعدیل موضع تشویق کنم.
اساس استدلال (ادعا) تحریمکنندگان ایران و موافقان چنین تحریمهایی این است که ایران بهعنوان عضو جامعه بینالمللی، به تعهدات خود (بهویژه در رابطه با انرژی هستهای) پایبند نیست و با این ناپایبندی، شرایط همزیستی مسالمتآمیز جهانی و امنیت بینالمللی را تهدید میکند. برای رفع یا تعدیل چنین تهدیدی، باید ایران را از طریق انواع تحریمها تحتفشار قرار داد. چنین تحریمهایی باعث میشوند تا ایران رفتار خود را تغییر دهد و به عهدهای خود در جامعه جهانی وفادار باشد. بهبیاندیگر، فشار ناشی از تحریمها باعث نارضایتیهای فزاینده میشود و مدعی هستند این نارضایتیها (از طریق تغییر دیدگاه کارگزاران سیاسی موجود یا به قدرت رسیدن کارگزاران سیاسی جدید یا حتی دگرگونی در نظام سیاسی موجود) تغییر رفتار ایران در چارچوب نظام جهانی را بهدنبال میآورد.
ولی حتی اگر ادعای (البته نادرست) ناپایبندی ایران به تعهدات بینالمللی را بپذیریم، اساس استدلال مدافعان تحریم اعتبار چندانی ندارد. یعنی حتی اگر فرض کنیم که ایران به تعهدات بینالمللی خود پایبند نیست احتمال تغییر رفتار ایران تحت فشار تحریمها نسبتا اندک است. دلیل اصلی اندک بودن احتمال تغییر موضع ایران تحت فشار تحریمها این است که چنین تحریمهایی موضع مدافعان حفظ الگوی موجود در رفتار ایران را تقویت و درعینحال موضع مدافعان تغییر الگوی موجود را تضعیف میکند.
حفظ یا تشدید تحریمها به طرق مختلف بسترساز تقویت موضع مدافعان حفظ الگوی موجود در رفتار ایران میشود که شکلگیری یا تقویت شبکهای از منافع اقتصادی یکی از آنها است. از آنجا که تحریمها امکان فعالیت اقتصادی آزاد و قانونی در شرایط نسبتا برابر را برای کارگزاران اقتصادی از بین میبرد، بستر بسیار مناسبی برای کارگزارانی فراهم میشود که میتوانند بهواسطه داشتن نسبت و روابط ویژه، فعالیت اقتصادی (نسبتا پنهانی و غیرقانونی و انحصاری) بسیاربسیار سودآوری (مثلا در وارد کردن دارو یا گوشی همراه یا خودرو) داشته باشند. به این ترتیب شبکهها و تشکلات اقتصادی- سیاسی بسیار قدرتمندی شکل میگیرند که تداوم تحریمها ضامن تداوم سود سرشار فزاینده آنها خواهد بود. بیگمان اعضای قدرتمند چنین شبکهها و تشکلاتی خواهند کوشید به اشکال مختلف به حفظ الگوی موجود در رفتار ایران و درنتیجه تداوم تحریمها کمک کنند.
طریق دیگر تقویت موضع مدافعان حفظ الگوی موجود رفتار ایران این است که حفظ یا تشدید تحریمها مشروعیتبخش گفتمانهای رادیکال خواهد بود. بهعبارتی، حفظ یا تشدید تحریمها احتمالا بستر مناسبی برای کارکرد گفتمانهایی فراهم میکند که بر تقابلگرایی و سازشناپذیری تاکید میکنند و بهنوعی خواهان مبارزه حتی خشونتبار با نظام جهانی هستند. چنین گفتمانهایی معمولا هرگونه تغییر در الگوی رفتار ایران را نمود برجسته «کوتاهآمدن»، «سازشکاری»، «عقبنشینی»، «باجدهی»، «دشمنهراسی»، «بیگانهترسی» و از اینقبیل وانمود کرده، در ردیف الگوهای رفتاری نادرست و نامطلوب و ناموجه قرار میدهد. در چنین فضای گفتمانی، هرگونه اقدام برای تغییر در الگوی رفتار ایران برای کنشگران سیاسی احتمالا دشوارتر و پرهزینهتر خواهد بود.
روی دیگر این سکه هم تنگتر شدن عرصه برای گفتمانهایی خواهد بود که بهنوعی خواهان تغییر یا تعدیل رفتار ایران بهمنظور رفع یا تعدیل تحریمها هستند. سرسختی تحریمکنندگان شرایط دشوارتری را برای رونق گفتمانهای تحولخواه و اصلاحگرا ایجاد میکند. در چنین شرایطی ممکن است نمایندگان چنین گفتمانهایی بهسادگی آماج حملات نمایندگان گفتمانهای رادیکال قرار گیرند و به داشتن مواضع نادرست متهم شوند. بنابراین، فضای مناسبی هم برای قدرتیابی و ارتقای جایگاه سیاسی افراد و گروههای خواهان تغییر رفتار فراهم نمیشود.
در شرایطی که تحریم ایران (ازیکسو) تشکلها و شبکههای اقتصادی- سیاسی قدرتمندی به وجود میآورد که تداوم و تشدید تحریمها ضامن سود سرشار آنها است و (ازسویدیگر) رونقبخش گفتمانهای رادیکال مشروعیتبخش الگوی رفتاری موجود ایران میشود، سرخوردگی و انفعال فزایندهای هم دامن بخش عمدهای از اعضای جامعه را میگیرد که آثار منفی تحریم را با تمام وجود تجربه میکنند و هزینه آن را با افت شتابان سطح زندگی خود میپردازند. درواقع تداوم تحریمها با تداوم کاهش توان و امید آنان پیوند میخورد و امکان کنشجمعی بسترساز تغییر رفتار معقول و موجه را روزبهروز کاهش میدهد.
خلاصه، استدلال (ادعا) تحریمکنندگان ایران مبنی بر اینکه ایران سرانجام زیر فشار تحریمها رفتار خود را تغییر خواهد داد چندان معتبر بهنظر نمیرسد. زیرا بسیار محتمل است سازوکارهایی شکل بگیرد که درعین منتقل کردن این فشارها به مردم عادی، امکان هرگونه کنش جمعی بسترساز تغییر رفتار را هم از آنان سلب کند. البته شواهد تاریخی هم موید چنین ادعایی میتوانند باشند. بنابراین، اگر قصد تحریمکنندگان واقعا تغییر رفتار ایران باشد، بهتر است همین تحولات اخیر مرتبط با انتخابات ریاست جمهوری ایران را غنیمت شمرده، با رفع یا تعدیل تحریم یا حتی جلوگیری از تشدید آن، شرایط مناسبی برای مذاکره با ایران فراهم کنند.
*استاد علوم سیاسی دانشگاه علامهطباطبایی
ارسال نظر